12) هرم رشد فکری 18( رهایی از شر ناسازگاری 2)

رهایی از شر ناسازگاری 2

_ کیفیت زندگی

این روزها گویی تن زمین تب دار زندگی های پر از آتش خشم و کینه و غضب سیاست مدارنی است که عصاره کار و تلاش ملت ها را برای ساختن سلاح هایی مخرب بکار می گیرند تا بتوانند بر سر دشمنان فرضی خود ریخته و خانه و کاشانه و زندگی و هستی مردمان را به نابودی کشانند. سیاست مدارانی که آنقدر سر ناسازگاری با زندگی گرفته و در این مسیر لجاجت به خرج داده اند که در کنار هوش سرشارشان دیگر امید به کارایی عقل و فهم آنها کاری عبث و بیهوده است.

دشمن اصلی آنها اما اهل تفکر و معنا هستند که به سبب فهم و درک و شعور بالای خود می توانند چشم انداز هایی روشن و اهدافی واقعی و موثر در مسیر پیشرفت و ترقی و سلامت زندگی در زمین تعیین و برای آن برنامه هایی حرفه ای بریزند.

اگر می بینید که سیاست مداران تندرو برای از صحنه خارج کردن آنها از هر گونه تلاش پنهان و آشکاری دریغ نمی کنند و در این راه از عرض و آبروی خود نیز بی محابا خرج می کنند دلیلش این است که می دانند در صورت هویدا شدن و هموار کشتن مسیر اهدافی که آنها پیش روی زندگی بشر می گشایند دیگر کسی جذب اهداف کینه توزانه و بیمارگونه شان که بیشتر از خودخواهی، تعصب های عقیدتی و ترس هایی عمیق و ریشه دار سر بر می آورند نخواهد شد و هزینه های مزدور پروی شان به شدت افزایش خواهد یافت.

حال با توجه به شرایط نابسامانی که روی زمین وجود دارد و اوضاع آشفته و در هم ریخته منطقه خاورمیانه و فقر و ناداری که بر سر بیشتر کشورهای آفریقایی و کشورهای درگیر در جنگ هایی که با دخالت های امپراطور زمانه دارد تعدادشان افزایش پیدا می کند، به نظرم توجه به موارد زیر می تواند در برون رفت از این وضعیت نابسامان قدری موثر افتد.

1_ توجه به معنای زندگی : به نظر می رسد که بشر معاصر بسیار بسیار کمتر از توجهی که به مسئله سلامت جسم و طول عمر داشته و برای آن تلاش کرده به مسئله مهم کیفیت زندگی و معنا و مفهوم آن و به عبارتی عرض آن توجه داشته است. اگر چه در چند دهه گذشته رشته های دانشگاهی در زمینه سلامت روان و روانشناسی و جامعه شناسی رشد و توسعه یافته اند ولی مسائل مربوط به چگونگی استفاده از فرصت های زندگی و بهبود کیفیت آن بیشتر به صورت فردی مورد توجه قرار گرفته شده و سپس به واسطه پیشرفت هایی که در دنیای ارتباطات بوجود آمده عده زیادی تحت تاثیر آن قرار گرفته اند ولی این نوع فعالیت ها برای هدایت و متنبه کردن ذهن های منحرف و افکار پوسیده و مغز های منجمد که اغلب سیاست مداران کهنه کار را شامل می شوند کارایی نداشته و کافی نیست و نیاز به مداخلات جدی برای مهار این همه ناسازگاری و قدرت تخریب آنها احساس می شود.

2_ قدر دانی شایسته از مغزهای متفکر و انسان های شریف:

خیلی از دولت ها و سیاست مداران کهنه گرا و قدرت طلب با افکار و برنامه هایی که سبب رشد فردی و توسعه اجتماعی می شوند و به علت ترس از دست دادن قدرت با متفکران و افراد اهل معنای جامعه خود میانه خوبی ندارند و این امر در جوامعی که آزادی های اجتماعی و فردی مورد حمایت جدی مردم قرار نگرفته و قوانین کارآمد جلوی فساد آنها را سد نمی کند سبب می شود که محرومیت ها و مقابله های بسیار سخت و خطرناکی از طرف حکومت ها بر علیه این گروه از فرهیختگان جامعه صورت گیرد .

مقابله با آنها اما وقتی به حد خطرناک و غیر قابل تحملی می رسد که حکومت ها خود را صاحب قدرت مطلق می دانند و چون حکومت های پادشاهی و مذهبی که پادشاه خود را صاحب فره ایزدی یا نماینده خدا روی زمین می داند این متفکرین و اهل معنا هستند که به همان نسبت که قدرت پادشاه و نماینده خدا بیشتر می شود امکان ادامه فعالیت و حتی زندگی برای آنها کمتر می گردد.

اما در جوامعی که مردم نسبت به آزادی های فردی و اجتماعی خود حساس بوده و اجازه دخالت حکومت و دولت ها در این امور را نداده و حاضر به مبارزه برای تصویب و اجرایی شدن قوانین کارآمد و جلوگیرنده از این دخالت ها و فساد و زورگویی حکومت ها و سیاست مداران شده اند، هر چند که دولت ها و حکومت ها از آنها پشتیبایی و حمایت نکنند ولی این افراد امکان اجرایی کردن طرح های خود را طبق قوانین جامع و حمایت گر دارند و اهداف علمی و طرح های انسان های شریف تحت حمایت بخش های خصوصی می توانند امکان ظهور یابند.

3_ رعایت اصول اخلاقی و نظم و انضباط بهترین راه مبارزه:

بدیهی است در هرکجا نظم و انضباط و قوانین خوب و عادلانه حاکم باشد اخلاق و رعایت اصول آن نیز تسهیل می گردد و به همین دلیل حکومت های دیکتاتور به مرحله ای می رسند که برای بقای خود شروع به تولید بی نظمی در جامعه و مشکل آفرینی برای همه ساختارهایی می کنند که در ایجاد نظم و گردش درست امور در جامعه موثر هستند و این هم نشانه روشنی از طرد شدن توسط اکثریت و ریزش شدید پایگاه اجتماعی آنهاست و هم می تواند هزینه های گزاف مادی و معنوی را برای همه افراد جامعه به بار آورد و سبب ناامنی های جدی برای آنها گردد و اینجاست که ملت ها باید مبارزات خود را معطوف به برقراری اصول و قوانینی کنند که امکان فعالیت و ادامه بقا را از این حکومت ها سلب می کند و مشروعیت آنها را روز به روز کمتر کرده و آنها را به میزهای محاکمه و پاسخگویی به افکار عمومی نزدیک می کند. بدیهی است در این مرحله مشارکت هر چه بیشتر اندیشمندان، متفکرین، اهل معنا و دلسوزان اجتماع در میدان های مبارزات روشنگرانه و رساندن کمک های فکری به مبارزین میدانی در بازپس گیری ارکان قدرت از افراد جاه طلب بهتر عمل کنند می توانند درایجاد موفقیت های اصولی و توسعه اجتماعی نقشی بسیار مهم داشته باشد.

+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم مهر ۱۴۰۲ ساعت 7:54 توسط شب شکن  |